برای مدت زمانی به طول سه دهه تا سال 2013 چین دارای رشد اقتصادی بیش از ده درصد بوده است . این رشد اقتصادی فوق العاده زیاد و مستمر با درصد بالایی از رشد شهرنشینی همراه بود . میلیونها نفر از مناطق روستایی به محدودههای شهری نقل مکان کرده اند . این مهاجرت صدها میلیونی منجر به ساخت و سازهای بی سابقه ای در مناطق شهری شد که در کشورهای دیگر سابقه نداشته است . حجم عظیمی از این رشد شهرنشینی متمرکز بر مناطق شهری ساحلی شرق چین بوده است . حجمی عمده ؛ یعنی چیزی در حدود هشتاد درصدد از تقاضای جهانی سنگ ساختمانی چینی برای ساخت و سازهای داخلی آن بوده و خواهد بود . این در حالی است که رقبای سنگ صادراتی چین این تصور غلط را داشته اند که صنعت سنگ چین بر پایهی صادرات بنا شده است ، که تصور غلطی است . در سال 2008 که دنیا با شرایط بحران شدید اقتصادی روبرو شد ، دولت چین یک بستهی محرک اقتصادی به ارزش 460 میلیارد دلار معرفی نمود تا رشد شتابان اقتصادی چین از حرکتی که در آن هم چنان به پیش میرفت ، باز نماند . حجم عظیمی از این پول به بخش ساختمان وارد شد . حال بهتر است فارغ از پرداختن به جزئیات مسائل مربوط به این ساخت و سازها و چرایی و چگونگی انجام شدن آنها ، به این واقعیت نگاه کنیم ؛ چین امروز با میلیونها باب واحد آپارتمان به فروش نرسیده مواجه است . آپارتمان هایی که حالا و با گذر زمان و افزایش بالای ارزش و بهای آنها دیگر برای بسیاری از مردم چین قابل خرید نیستند. آیا یک حباب بزرگ در راه است ؟ بسیاری از اقتصاد دانان بر این عقیده هستند ؛ که جواب مثبت است و اگر این حباب بترکد، فاجعهی عظیم اقتصادی در راه خواهد بود . البته و لااقل گروه دیگری از اقتصاد دانان با این نظریه مخالف هستند و اعتقاد دارند که این یک فاجعهی اقتصادی پیش رو نیست . واقعیت این است که رشد اقتصادی فقط کندتر شده و به چیزی در حدود 7 درصد کاهش یافته است . ولی این درصد رشد اقتصادی به نظر هم چنان تداوم خواهد داشت . دولت چین به خطری که مازاد ساخت و سازها ممکن است برای اقتصاد چین ایجاد کند واقف بوده و همیشه سفته بازیها را در بازار ساختمان به دقت زیرنظر دارند . دولت چین با وقوف به این مساله از سال 2011 سعی فراوانی برای کاهش این نرخ فزایندهی ساخت و ساز داشته است که این کار به مرور اثر خود بر بازار سنگ ساختمانی و از اواخر سال 2013 نشان داده است .